محل تبلیغات شما



امروز عصر یه عکس واسش دادم که داشتم تو عکس لبخند میزدم بعد که چتمون تموم شد به خودم اومدم دیدم زیر بارون وایسادم اشکامم داره میریزه رو گونه هام چقدر شانس داشتم که داشت بارون میومد امممم داشتم میگفتم تو عکسم لبخند داشتم ولی چند دقیقه بعدش اشکام سرازیر بود تو دلم گفتم کاش واقعا اون آدم خوشحال توی عکس من بودما.

گفتی دیگه وبلاگتو نمیخونم چون حوصله ندارم این روزا چقدر بی رحم شدیا و من چقدر باز هم میخوامت چقدر بی رحمانس


چقدر بعضی از آدما بی رحمن یا شایدم شعورشون نمیرسه نمیدونم به هر حال به نظر من عوضین و حالم ازشون به هم میخوره مثل کسی که دیروز واسه من نظر گذاشته بود و به حای اسم یه نقطه گذاشته بود و نوشته بود این آدم باهات نمیمونه خودتو گول نزن. من واسه اینجور حرفا و این کامنتا تره هم خورد نمیکنم نه به خاطر این که حرفش باب میلم نیست نه . به خاطر اینکه این آدم شعور این رو نداره که شاید یه نفر تنها امیدش به عشق زندگیشه و شاید اینجوری نا امید کردنش باعث یه تصمیم اشتباه بشه و اون آدم زندگیش تموم بشه و تو مقصری متاسفم واست که این رو نمیفهمی از نظر من حیف اسم آدم که روی تو بگذارن حتی همون نقطه که به جای اسم هم گذاشتی واست زیادیه متاسفم واست  

 

مرز بین رک بودن و بیشعوری خیلییییی باریکه خیلیییی لطفا رک بودن رو با بی شعوری اشتباه نگیرید ممنون.

 

 

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چرت نامه خودم